صرفا برای خنده


by : x-themes

.:شب امتحان:.

سخته درسم ولی باید خوند

دیگه تمومه دیگه بریدم

دیگه خستم ازینکه هر چی هی خوندمو نفهمیدم

سخته درسم ولی باید بدونی هستم ولی باید بدونی که میخونم

با یه دونه جزوه تو دستم (2)

سخته درسم تلخه مبحث،من حرف سرای شکستم

من با هر ورقه با اشک میخونم با اینکه من خستم

سخته درسم تلخه حرفم،ببین من کتابامو بستم

من از غروب دوشنبم حتی از طلوع سه شنبم خستم

«سخته درسم

رسیده وقت خوندن

به یاد اون روزا که بیستم هر یه سطر دفتر

نقش میبست چشم با اشک خیرست به

بیستایی که توی کارنامم یه شکل دیگست

من نمیدونم بهم نمیومد که خودمو بکشم کنار از همه درسام دل ببرم

نخواستم بفهمم اینو که من دانشجوام

ای بابا حق میدم بهتو باشه بخند

به من

واقعا که حق داری بخندی

که با اون خودکارت منو به نمره ای ببندی که

بدتر از صدتا صفر کله گندست

با تو فکر میکردم شروع گرفتن نمرست

تا وقتی بودم توی دبیرستان غم نداشتم

تو درس تاجایی که تونستم من کم نذاشتم

البته خودم میخواستم اینا منت نیست

ولی بیست گرفتن واسه ی من،من بعد خوابه

دیگه با خاطرات بیستام خوشم

پس چونکه حتی فکر افتادنم کشندست

بزار برم آخرین صفحمو بخونم

من میرم تا شاید خودمو به ده برسونم»

 سخته درسم تلخه مبحث،من حرف سرای شکستم

من با هر ورقه با اشک

میخونم با اینکه من خستم

سخته درسم تلخه مبحث،ببین من کتابامو بستم

من از غروب دوشنبم حتی از طلوع سه شنبم خستم

«سخته درسم رسیده وقت رفتن

گذشت اون روزا تو کلاس بودم شاگرد اول

حس میکردم حرف استاد با خرخوناشه

اونجا بود که فهمیدم کارم آخراشه

وقت رفتنه و روز شومه امتحان

و خودت میدونی می افتم،الکی جو نده

حرفای خرخونام که نمک زخممه

و تنها دلخوشیم به بغله دستمه

باز منم و حسرت اینکه دوباره تنهام

و از خدا حالا میخوام یه مراقب پایه

میدونی چندبار گفتم فلانی برسون بگذریم...

دیگه ز دستم در رفته شمار حرفام

تو که میدونستی من دانشجوی ترمکتم

بگو با من دیگه چرا د آخه نوکرتم

من که هرسوالم وابسته به علاقه تو بود

من که حتی نمره کارنامم به سلیقه تو بود

منی که درس هیچ کسی رو با وجودم نمی خوندم

تو باعث شدی که تومغزم بمیره غفلت

رسیده وقت رفتن هر چند،من ازافتادن خیلی میترسم

باشه من باختمو نمراتم افتضاحن

تو ختم استادی و منم عند خامم

فکر نکنی اهل جبران یا انتقامم

خودم باید دقت میکردم تو امتحانم»

سخته درسم تلخه مبحث من حرف سرای شکستم من درس تموم دنیام که دستامو خودم بستم

سخته درسم تلخه مبحث ببین من کتابامو بستم

من از غروب دوشنبم حتی از طلوع سه شنبم خستم خستم خستم

.:امیدوارم لذت برده باشین:.



نظرات شما عزیزان:

Montazerm
ساعت1:20---9 بهمن 1391
سلام دوست گلم عالي بود خسته نباشي
خلاصه ببخش اگه خبرم كردي نتونستم بيام در گير همين امتحان ها بودم
.........................................
” يـــــاد تـــــو ””
حــــــس قشنـــــــگی ست
كــــه در ”” دل ”” دارم
چــه تــو بــاشــی ؛ چــه نبــاشـی
نــــگهش مــــی دارم ...!


پريسا
ساعت18:38---27 دی 1391
سلام ممنون كه خبرم كردي...
منم ديگه كلافه شدم از دست اين امتحانا و درسا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : <-TagName->
چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:, 17:52 |- ♠♦کافه چی♦♠ -|

ϰ-†нêmê§