کافه...


by : x-themes

زن بودن این است


خودتو به هر دری بزنی...


هر حرفی میزنی...


گاهی سکوت میکنی...


قدم میزنی...


چشمهاتو میبیندی...


بهونه میگیری...


قهر میکنی...


آشتی میکنی...


تا عشقت بفهمه که امروز براش...


دلـتـنـگ شدی..

زن که سیگار میکشد یعنی یک تناقض پر معنی
روحی ظریف با زخمی مردانه ... !

                                                                       

کـــو ر بــاش بانـــو
نـگاه کـه مـی کنـی، مـی گوینــد: نـخ داد!

عـبوس بــاش بانــــو
لبــخند کـه مـیزنـی، مـی گـوینــد: پـا داد!

لال بــاش بانــــو
حـرف کـه مـی زنـی، مـی گوینــد: جـلوه فـروخـت!

شـاید دسـت از سـرمان بردارنـد ...
شـــــاید !!!

کاش گاهی مرد بودم



می شد شادی ام را به کوچه ها بریزم



با صدای بلند از ته دلم بخندم و



هیچ ماشینی برای سوار کردنم ترمز نکند



من از زن بودنم در این سرزمین



گاهی سخت گله دارم...

تو زن شدی ... نه برای در حسرت ماندن یک بوسه !
برای خلق بوسه ای از جنس آرامش...
تو زن نشدی ...که همخواب ... آدم های بیخواب شوی!
زن شدی ... که برای خواب کسی رویا شوی!
تو زن نشدی که در تنهایت ... حسرت آغوشی عاشقانه را داشته باشی ...
... زن شدی تا ... تا آغوشی در تنهایی عشقت باشی ..

ظلمی که یک زن به زن دیگر میکند

از ظلمی که یک مرد به زن میکند

هزار بار دردناکتر است!

قویترین "مرد" دنیا هم که باشی محتاجی!

محتاج اشکهای عاشقانه یک "زن"

که از چشمهای نگرانش بروی کویر زخم هایت ببارد!

و این تنها التیام است.......

 

من زن خواهم بود
مرا که بپیچید در روسری و چادر
با چشمانم چه می کنید
چشمانم سرشار از زندگی و عشق است
مرا که بپیچید در برقع
با راه رفتنم راچه می کنید؟
راه رفتنی که
زیباتر است از هر رقصی ست...
مرا که بکشید
با گلی که می روید بر خاکم چه می کنید ؟
که عطرش مست می کند همگان را
من زنم

من زنم…
بی هیچ آلایشی…
حتی بی هیچ آرایشی !
او خواست که من زن باشم …
که بدوش بکشم،بار تو را که مردی !
و برویت نیاورم که از تو قویترم ...
آری من زنم...
او خواست که من زن باشم ...
همچنان به تو اعتماد خواهم کرد ...
عشق خواهم ورزید ...
به مردانگی ات خواهم بالید ...
با تمام وجود از تو دفاع خواهم کرد ...
پشتیبانت خواهم بود ...
 و تو ...
مرد بمان!
این راز را که من مرد ترم
به هیچ کس نخواهم گفت

زن رو باید بغل کرد و بی دلیل بوسید
حتی وقتی آرایش نداره
موهای دست و پاش یه کم در اومده
دو روز وقت نکرده ابروهاشو برداره
موهاشو برات براشینگ نکرده
پیژامه ت رو پوشیده
... و خودشو گوله کرده تو تخت
تو جای خالیِ تو که هنوز گرمای تنتو داره
که سرشو فرو کرده تو بالشت
زن رو باید بغل کرد و تو بغل نگه داشت
و با همه شلختگی ظاهریش عاشقونه بوسش کرد
تا احساس امنیت کنه که مردش همه جوره دوسش داره.....

شیطان نیستم


فرشته هم نیستم


خدا هم نیستم


فقط دخترم


از نوع ساده اش


... حوا گونه فکر میکنم


فقط به خاطر یک " سیب " تا کجا باید تاوان داد ؟

 

من از داف بودن متنفرم...
از داف پنـدارها هم متنفـرم...
از مردان و پسران داف پرور هم متنفرم...
اصلاً از هرچه که بوی داف بدهد متنفرم...
من دوست دارم به جای موهای بلوند کمی شعور داشته باشم..
... جای کمر باریک کمی کتاب بخوانم...به جای پوشیدن لباس مارک موسیقی فاخر گوش کنم..
کمی فلسفه بدانم....بنشینم توی یک کافه پایین شهری و از هنر و فلسفه حرف بزنم...
دوست دارم به جای داف بودن کمی بدانم... وانسان باشم !
همین ..

بــگذار یـک بــار دیـگر بـگویـم :

مــ  ــرد ِ هـمـیـشـه مــحبـوب ِ مــ ـــن


کــه چــقدر "دوســتــت دارمــــ  "


و در تــنـگـــاتـنـگ آغـــوش ِ امــن "تـــ ــــو"


چـــه لـــذتی از زنــــ" بـــودنم مـــی برم !

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






†ɢα'§ : <-TagName->
جمعه 28 مهر 1391برچسب:, 12:6 |- ♠♦کافه چی♦♠ -|

ϰ-†нêmê§